در تدارک جهانی بهتر برای دوران پساکرونا
به گزارش مجله آی سیب، کرونا در هفت ماه اخیر دنیا را در نوردیده و تا جایی که توانسته، کشورها را ویران نموده است. با وجود این وحدت رویه ای که باید در عملکرد دولت ها و نظام های پزشکی در این خصوص مشاهده می شد، هنوز به وجود نیامده است. در سال 1952 ادلای استیونسون سیاستمدار امریکایی گفته بود: بزرگترین دشمنان بشریت، جنگ، فقر و دسیسه ها هستند و مجموعه این فرآیند ها شرایط انسانی را در کره خاکی بسیار نازل نموده اند.
هفت دهه بعد این عناصر همچنان حاضر و کارآمد هستند اما اپیدمی ها و بیماری های درمان نشده مثل سرطان و کووید 19 که دیده نمی شوند و ناگهان جان ها را می ستانند، روی دست این عوامل بلند شده اند. منشور سازمان ملل تصریح می نماید، در زمان بحران های جهان می توان به عملنمودهای مشترک و وسیع در سطح جهان دست زد تا برطرف بحران کرد ولی این نیز از قابلیت هایی است که پنهان مانده و ماحصل آن یکپارچه نبودن مبارزاتی است که دولت ها این روزها با یک دشمن پر زور مشترک ـ کرونا ـ دارند. فقدان وحدت رویه باعث شده بحران های دیگری مثل مهاجرت های فزاینده از سوی آسیایی ها و بعضاً آفریقایی ها، به کشورهای مدرن تر اروپا، مدیریت نشده و ضایعات آن کمتر از گذشته نگردد.
این وضعی است که باید به اپیدمی کرونا هم بسط داد. زیرا با وجود اختصاص یافتن بیش از 30 درصد از توان های دفاعی و بازدارندگی کشورها به امر مبارزه با کرونا، نتایج کار اغلب منفی و حاکی از شکست برنامه ریزان و مرگ مردم بوده است. در سایه کوشش و علاقه کشورهای مختلف، فقر و قحطی تا حد قابل قبولی حتی در آفریقا مهار شده اما کرونا به حیات رو به تزاید خود در تمامی سطح جهان ادامه داده است. آیا باید اعلام تسلیم و صبر کرد و با ساز و کارهای موجود به خلق و حیات جوامعی پرداخت که در دوران پس از کرونا زندگی های آسوده تری داشته باشند؟ در سال های اخیر حدود 20 درصد از مردم جهان زیر خط فقر زندگی می کردند که بانک جهانی آن را برای زندگی مردم نرمال می شمرد. اما ویرانی های حاصل از کرونا حدود 50 میلیون نفر از مردم جهان را فقط از ماه دسامبر 2019 به بعد به جمع فقرا افزوده است و گفته می گردد، ادامه ناتوانی در مهار آن، حداقل 40 میلیون نفر دیگر را تا خاتمه ماه جولای (اواخر مرداد) به جمع این فقرا اضافه خواهد نمود. جنگ ها را شاید بتوان مهار و تعداد آنها را کم کرد اما ادامه تهاجم بی منطق عربستان به یمن، جولان ملوک الطوایفی در لیبی و استمرار خرابکاری گروه های مخالف دولت سوریه ناقض این باور است و کیست که نداند عراق و افغانستان عملاً غیر قابل مدیریت شده اند. دسیسه های بین المللی هم پابرجا هستند و از درون این خصلت پلشت است که القاعده ها و داعش ها زاده می شوند.
اکنون کرامت انسانی از بین رفته است. ماجرای مرگ دهشت بار اخیر جورج فلوید به دست پلیس نژاد پرست مینیاپولیس امریکا نشانگر آن بود که از انسانیت فقط یک نام در جهان باقی مانده است. وقتی از یک جهان بهتر برای دوره پسا کرونا صحبت می کنیم، بلافاصله به یاد اظهارات افراطی رئیس جمهوری امریکا می افتیم که به جای مشارکت در نهضت جهانی برچیدن این بیماری، امریکا را به مهد این اپیدمی و قتلگاه آن تبدیل نموده است. دونالد ترامپ به جای تقویت مراکز درمانی امریکا مشغول دشنام دادن به چین به سبب شروع این بیماری در خاک این کشور بوده است.
بشر سال ها کوشیده است، برده داری و شکنجه انسان ها را برچیند اما فقط در حرف آنها را محکوم و عنان کار را رها نموده است. انواع مدرن تر برده داری و قتل عام سیاهان در امریکا و بعضی کشورهای دیگر همچنان برقرار است. نظام های سیاسی در غرب در حالی بعضی جهان سومی ها را به عدم رعایت حقوق بشر محکوم می نمایند که خود گوانتاناموها را بر قرار نموده اند.
در چنین محیطی می توان مشخصه های یک جهانی ایمن پس از کرونا را گم و آن را امری مهجور توصیف کرد اما قدر مسلم اینکه با رفتارهای افراطی نمی توان جهانیی بنا کرد که فقر و جنگ و توطئه ها و نسل کشی ها و عناصری رنگ باخته در آن باشند. این شاید از اقبال خوش سران کشورهای غربی باشد که آمدن کرونا و تبعات هولناک آن باعث شده خبط های بزرگ سیاسی و لغزش های بزرگتر اجتماعی سال های اخیر آنان حتی برای کوتاه مدت زیر سایه برود و دیده نگردد.
منبع: Project Syndicate
منبع: ایران آنلاین